روز دانش آموز

محمد دیروز که از مدرسه برگشت، گفت سر صف گفتن پرچم و مرگ بر آمریکا و اینا بیارید برا تزیین کلاس.

اینا رو براش پرینت گرفتم و شب وقتی خوابید رنگ آمیزی کردم و به نوار چسبوندم، مثل ریسه و  امروز دادم برد.

روز دانش آموز مبارک

پرچم

طرز تهیه: از گوگل ایمیج عزیز پرچم ایران پیدا میکنیم. در فوتوشاپ آن را سیاه و سفید کرده و در میکروسافت ورد دوتایش را در یک برگه آ۴ قرار میدهیم، جوری که یکیش سر و ته باشد. بعد روی برگه آ۴ چرکنویس پرینت میگیریم. با مداد رنگی یا مدادشمعی رنگ کرده و نوار اسکاچی را لای برگه آ۴ که از وسط تا کرده ایم میگذاریم و سه طرف راست و چپ و پایین پرچم را با چسب مایع رازی میچسبانیم.

برای اون "روز دانش آموز مبارک" ها هم در فوتوشاپ با فونت تو خالی مینویسیم و به صورت عکس در ورد می آوریم. بعد عکسها را یکی در میان درست و چپه میگذاریم. ۴ عکس در صفحه. و در صورت تمایل عکس مدادی، کتابی، بچه ای ،... می آوریم و کنار نوشته میگذاریم. بقیه کار مثل پرچم است.

این یک نمونه از صفحه آ۴ قبل از بریدن و رنگ کردن:

 مراحل اولیه

 

کیفمان را آماده میکنیم!

دیشب من زودتر از معمول میخواستم بخوابم. به محمد گفتم برنامه ت رو آماده کن و بخواب.

صبح یادم نبود برنامه امروز رو تو کیفش گذاشتیم یا نه. یه نگاهی کردم دیدم برنامه ای که تایپ کردم و پرینت گرفتم که ببره مدرسه تو کیفشه. با خودم گفتم باریکلا که اینو گذاشته تو کیف.

رفتم تو اتاقش. یه سری کتاب رو میزش بود. نگاه کردم دیدم کتابی که دیروز باهاش نبوده و امروز باید ببره بین اونا نیست. تعجب کردم.از خودش پرسیدم برنامه ت رو آماده کردی؟ گفت بله.

وقتی میخواستم تغذیه بذارم تو کیفش دیدم کتاباش زیادن. ازش پرسیدم فقط کتابایی که امروز اضافه شدن رو گذاشتی یا اونایی که لازم نبوده درآوردی؟ گفت هر چی لازم بوده گذاشتم. اضافی ها رو درآوردم.

خیلی خوشحال شدم از بزرگ شدنش و انجام دادن کارای خودش.

بعد هم دیدم برنامه ای که برای خودش پرینت گرفتم چسبونده به یخچال.

برنامه هفتگی بر یخچال

خواندن

خواندن را خیلی دوست دارد.

کتاب"جک و لوبیای سحرآمیز" را از معلمش جایزه گرفته. چند باری برایش خواندم. چند روزیست خودش در تلاش است برای خواندنش.اوایل  آنچه در ذهن داشت با نوشته ها تطبیق میداد. اما الان بیشتر کلمات را میخواند. وقتی کلمه ای را نمیتواند بخواند حروفش را میگوید و من میگویم کلمه چیست یا میگویم هر حرف چه حرکتی دارد تا خودش بخواند.

دیشب محمد برای من کتاب خواند تا بخوابم.

قرار است امشب برای بابا کتاب بخواند و بابا را لالا کند!

 در این میان به نتایج جالبی رسیده. میگوید خـُ را خو مینویسیم. (خود- خورشید- خوردن-...)

نوزاد خوب

محمد با پسرعمه ش سعید داشتن عذا میخوردن. من هم داشتم به مریم غذا میدادم.

محمد به سعید میگه: یه نوزاد خوب نشونه ش اینه.ساکت و آروم میشینه غذاشو میخوره.